فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

نلیای عزیزم 4 ماهه شد...

امروز١٩اسفند١٣٩٠ نلیا جونم ٤ ماهش تموم شد و وارد ٥ ماه شد.. .نلیا تو این ٤ ماه شد تموم زندگی ما... امروز صبح عمه و شوهر عمه و دختر عمه اومدن خونمون و نهار موندن...نگین با نادیا  کلی شیطونی کردن و جیغ کشیدن و بپر بپر کردن و کمی هم دعوا...  و کلی واسه نلیا شعر خوندن و نازش کردن خلاصه کلی بهشون خوش گذشت...بعد از رفتن مهمونا هم به خونه ی مامانی رفتیم و اونجا هم کلی ریخت و پاش شد... امروز جمعه بود برای همین واکسن 4 ماهگی نلیا رو فردا میزنیم...امیدوارم اذیت نشی عروسک من... دوستتون دارم فرشته های من...   عشق من در شروع 5 ماهگی.. نادیا و نگین...اینجوری نبینین این دوتا ورو...
20 اسفند 1390

نادیا و روز درختکاری...

١٥ اسفند روز درختکاری بود.امروز١٦ اسفند ١٣٩٠ توی مهد کودک به مناسبت روز درختکاری نهال کاشتن رو به بچه ها آموزش دادن   ...و وقتی نادیا اومد خونه یه گلدون گل هم دستش بود و وقتی میخواست از اولین پله بالا بیاد داشت میافتاد چون سنگین بود پس اونو گذاشت پایین پله و خودش اومدبالا (خوب طفلی نمی تونست تا طبقه چهارم بیاردش بالا..)و من رفتم واسش آوردم... وقتی اومد تو اتاق همش بغلش میکرد خیلی دوسش داره و همش بوسش کرد و بهش آب داد و برد به نلیا هم نشون داد... منم گلدون رو گذاشتم پشت پنجره اتاقش که هر وقت خواست بره ببینه و همینطور واسه اینکه گلدونه از دست این وروجک راحت باشه...           &nbs...
16 اسفند 1390

نادیا و گوشواره...

چند روز بود تصمیم داشتیم گوش نادیا رو سوراخ کنیم...وقتی به نادیا گفتیم خیلی خوشحال شد که بالاخره روز پنجشنبه ١١اسفند ١٣٩٠ حدود ساعت ٦ بعدازظهر به مجتمع پزشکی سهند یعنی همون جایی که مطب دکتر نادیا و نلیا هست رفتیم و تو قسمت درمانگاه مجتمع یه خانوم دکتری گوش نادیا و سوراخ کرد...در این روز نادیا 3 سال و 1 ماه و 8 روز داشت...  نادیا و بابایی به زیر زمین رفتن و من رفتم از داروخانه یه جفت گوشواره با نگین صورتی خریدم...بعد رفتیم داخل اتاق دکتر و نادیا رو رو تخت نشوندیم  بعد خانوم دکتر رفت سراغ نادیا و اول یه اسپری بی حسی رو گوشاش زد و با دستگاه کوچیکی اول گوش راستش رو  سوراخ کرد...مثل منگنه زدن بود و سریع انجام شد...قرب...
16 اسفند 1390

عشق نادیائی...

وقتی نادیا میخواد به نلیا کوچولو عشق بورزه میره کنارش میخوابه و بغلش میکنه و گاهی یه فشار هایی هم وارد میکنه...  نلیا هم هر وقت نادیا رو میبینه میخنده... تو این عکس قبل از این حرکت نادیا داشت میخندید. جمله هایی که نادیا جون به نلیا کوچولو میگه... آخ جیجر توپوله نلیا جون بشم من....(وقتی عکسشو میبینه) جااااااااان دوشنته؟(گشنته)....بعد میدوئه سمت من:مامان بیا نلیا خانوم شیر میخواد... دیروز نشسته بود کنار نلیا و حدود 5 دقیقه نگاش میکرد و آروم باهاش حرف میزد.بعد رو به من کرد و گفت:مامان پس چلا نلیا بزد(بزرگ)نمیشه؟... گفتم واسه چی؟... گفت که بیاد باهام بازی تونه... بهش گفتم چرا دیگه کم کم داره بزرگ میشه...گفت...
8 اسفند 1390

1 تا 5

وقتی نادیا خانوم با انگشت 1 تا 5 رو نشون میده... کاربرد این عدد وقتیه که میخواد ازم شکلات بگیره...هر 2 دقیقه میاد میگه یکی بده فقط یکی...   اینم برای وقتی که چیزی رو بیشتر از 1 دونه میخواد...یا حال نداره 10 بار بیاد بگه یکی بده... انگشت شست هم بازیه ها...با اون میشه 3 تا   کاربرد اینم وقتیه که میخواد به بابا بگه براش چهار تا پفیلا بخره.... این یکی کاربرد شمارشی نداره... ولی وقتی دیگه غذا نمیخوره کاربرد های زیادی تو حالتهای مختلف داره برای نگه داشتن دهنش.......برای زدن زیر  قاشق غذا....برای نشون دادن اینکه دیگه بسه و ... ...
6 اسفند 1390

سپندارمذگان تو خونه ی ما...

 29 بهمن جشن سپندارمذگان...روز عشق ایرانی که ریشه در تاریخ کشورمان دارد... که البته در اصل این جشن  5 اسفند ماه بوده که بعد ها با تغییراتی که در تقویم ایرانی رخ داد این جشن به 29 بهمن افتاد... ما جمعه شب به خانه ی مادر بزرگهای من رفتیم و براشون هدیه بردیم...و شنبه 29 بهمن تو خونه جشن گرفتیم...شوهر جونم همراه خواهرم رفت و برای من و مادرم هدیه خرید. وهمینطور کیک و شام... شام مرغ سوخاری بود و بعد از اون کیک بریدیم و به خاطر نادیا جون فشفشه و یه آتیش بازی کوچولو رو کیک هم داشتیم.... نادیا جونم خیلی خوشحال شد و کلی برامون رقصید و نلیا جونم همش نگاهش به نادیا و ورجه وورجه هاش بود.. و شب تموم شد...      ...
30 بهمن 1390

جشن سپندارمزدگان...

سپندارمزدگان روز مهر ایرانی...روز مادر .روز زن.روز زمین و آبادی آن   این واژه از دو بخش، سپنتَ یا سپند به مانی (معنی) مغدیس (مقدس) و پسوند آرمییتی یا اَرمت به مانی فروتنی ساخته شده و نام چهارمین امشاسپند است. امشاسپندان نام‌های فروزگان (صفات خدایی) اورمزد است         در اوستا و گات‌ها اين فروزه نماد پاسداری زمين است و زمین نماد اِشك (عشق) و باروری است. سپندارمد با فداكاری به همه مِهر می‌ورزد. زشت و زیبا را همچون مادری به یك چشم می‌نگرد و در دامان پر مِهر خود می‌پروراند و آرامش می‌دهد سپندارمذگان در روز سپندارمد...
29 بهمن 1390

نلیا کتاب میخونه...

وقتی نلیای ٣ ماه و ٢ روزه کتاب پارچه ایشو میبینه ...  .این دیگه چیه جلوم گذاشتن ! باید چیکارش کنم؟؟؟   به حق چیزای ندیده!!!   ااااااااا چقدر سر و صدا میکنین بزارین ببینم باید با این چیکار کنم...   این دیگه چه موجودیه؟  بزار بیشتر دقت کنم!!! واااا من که تا حالا همچین چیزی ندیدم...   هیییییس موضوع جالب شده...   و پایان خوش داستان.. .خوب شد تموم شد دیگه خسته شدم...   حالا دیگه برم سر تلوزیون دیدنم... خدایی تلوزیون باحال تره آخه رنگی رنگی تره تازشم تکون تکون میخوره.... ...
23 بهمن 1390