نادیا و گوشواره...
چند روز بود تصمیم داشتیم گوش نادیا رو سوراخ کنیم...وقتی به نادیا گفتیم خیلی خوشحال شدکه بالاخره روز پنجشنبه ١١اسفند ١٣٩٠ حدود ساعت ٦ بعدازظهر به مجتمع پزشکی سهند یعنی همون جایی که مطب دکتر نادیا و نلیا هست رفتیم و تو قسمت درمانگاه مجتمع یه خانوم دکتری گوش نادیا و سوراخ کرد...در این روز نادیا 3 سال و 1 ماه و 8 روز داشت...
نادیا و بابایی به زیر زمین رفتن و من رفتم از داروخانه یه جفت گوشواره با نگین صورتی خریدم...بعد رفتیم داخل اتاق دکتر و نادیا رو رو تخت نشوندیم بعد خانوم دکتر رفت سراغ نادیا و اول یه اسپری بی حسی رو گوشاش زد و با دستگاه کوچیکی اول گوش راستش رو سوراخ کرد...مثل منگنه زدن بود و سریع انجام شد...قربون نادیا جونم برم یه کم دردش اومد و بغض کرد ولی تحمل کرد و گریه نکرد..موقع سوراخ کردن گوش چپ که یکم بیشتر درد داشت دیگه گریه اش داشت در می اومد که با حرفای دکتر آروم شد و خدا رو شکر گریه نکرد...و چون خانوم دکتر و پرستار بهش گفتن خوشکل شده خوشحال بود و حس زیبایی داشت...
و بعد هم رفتیم خونه مادربزگم و اونجا شام خوردیم...اونجا که بودیم بی حسی گوش نادیا داشت از بین میرفت و دردش شروع شده بود و نادیا خانوم گریه میکرد و میگفت گوشوارشو در بیاریم...ولی با بازی کردن باهاش از یادش بردیم...نادیا جونم خیلی از اینکه میتونه گوشواره بندازه خوشحاله....عزیزم مبارک باشه...
عکسهای نادیا جون در ادامه مطلب...
نادیا تو خونه ی مادربزرگ با گوشواره های خوشکلش...
نلیا 3 ماه و 3 هفته داره...و این لباسی که تنشه مال بچگیای من بوده و حالا تن نلیا کردم....
اینم خونه ی خودمون وقتی نادیا خوابش برده...
خیلی دوستتون دارم عزیزای دلم...