مسافرت.مشهد
نوشته شده در: 27تیر 92 سلام دوستای عزیزم.... از همتون ممنونم که تو این مدت بهمون سر زدید و پیام گزاشتین...دلم خیلی واستون تنگ شده بود ...البته هنوزم اینترنت ندارم و چون باید بیام کافی نت یکم دیر به دیر میام ...ببخشید که براتون پیام نمیزارم ولی به همتون سر میزنم...دوستتون دارم روز 10 تیر جشن تیرگان بود ....با اینکه دیر شده ولی به همه تبریک میگم همونطور که قبلا گفتم ما رفتیم مشهد مسافرت...اول قرار بود نلیا رو نبریم و بزاریمش تهران پیش مامانی بمونه ولی ساعت 12 شب تصمیم گرفتیم نلیا و مامانی هم باهامون بیان ...خاله دیناز نتونست بیاد چون کارآموزی داشت...صبح زود عمه و نگین اومدن خونمون همگی سوتر ماشین شدیم و رفتیم دم خونه پسر...