یزد...گواه گیری
نوشته شده در دوشنبه 11 شهریور 92
ما بازم رفتیم سفر....اینبار هم رفتیم یزد برای مراسم گواه گیری (عروسی)پسر دایی بابایی...قرار بود نلیا رو ببریم ولی دم آخر تصمیم عوض شد و نبردیمش...مراسم جمعه 4 شهریور بود و ما روز چهارشنبه راه افتادیم به سمت خونه دایی اردشیر و تا شب اونجا دور هم بودیم...
روز پنجشنبه صبح رفتیم خونه پسر خالم که نی نیشون تازه به دنیا اومده و ما که رفتیم خونشون,ستی ناز جون 17 روزش بود. ظهر هم رفتیم خرید هدیه واسه مزدا و اشا پسرهای ناز بهرام و فرین جون و یه عروسک برای دلارام جون....عصر هم رفتیم خونه بهرام و فرین عزیز و شام هم اونجا بودیم...
روز جمعه هم که روز مراسم بود ....مراسم در مکان عزیز (پیر مراد)بود...صبح رفتیم سالن پیر رو تمیزکاری کردیم و به زیارت پیر هم رفتیم و برگشتیم خونه و بعد از نهار رفتیم و آماده شدیم برای اومدن مهمونها...و به خوبی و خوشی پسر دایی رشید داماد شد.....
شنبه صبح هم برگشتیم به تهران خودمون.....
مریم آباد یزد......خیلی خوشم میاد که هنوز اون خونه های کاهگلی اونجا وجود دارن...
دخملی 17 روزه گهرناز و بهرام...
نادیا جون موقع خرید عروسک....
مزدا و اشای عزیز....
نادیا و دختر عمه نگین در زیارت پیر مراد...
نادیا جون و دلارام عزیز...