فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

مسافرت.مشهد

1392/9/24 8:29
2,381 بازدید
اشتراک گذاری

 نوشته شده در: 27تیر 92

 

سلام دوستای عزیزم....از همتون ممنونم که تو این مدت بهمون سر زدید و پیام گزاشتین...دلم خیلی واستون تنگ شده بود ...البته هنوزم اینترنت ندارم و چون باید بیام کافی نت یکم دیر به دیر میام ...ببخشید که براتون پیام نمیزارم ولی به همتون سر میزنم...دوستتون دارم

روز 10 تیر جشن تیرگان بود ....با اینکه دیر شده ولی به همه تبریک میگم

همونطور که قبلا گفتم ما رفتیم مشهد مسافرت...اول قرار بود نلیا رو نبریم و بزاریمش تهران پیش مامانی بمونه ولی ساعت 12 شب تصمیم گرفتیم نلیا و مامانی هم باهامون بیانconnie_43.gif ...خاله دیناز نتونست بیاد چون کارآموزی داشت...صبح زود عمه و نگین اومدن خونمون همگی سوتر ماشین شدیم و رفتیم دم خونه پسر دایی بابایی...عمو مهران و خانواده هم راه افتادن و با هم راهی شدیم...

از تهران تا مشهد حدود 900 کیلومتر راه بود و ما ساعت 9 شب رسیدیم مشهد و اونجا یه خونه گرفتیم...

صبح که شد اول رفتیم حرم امام رضا و اونجا رو دیدیم که خیلی خیلی هم شلوغ بودArabic Veil....بعد از اون هم رفتیم شهر بازی پارک ملت و تا حدود 11 شب اونجا بودیم...

روز بعد  صبح راه افتادیم به سمت کلات نادر...بعد از 3 ساعت راه به کاخ نادر شاه افشار رسیدیم کمی اونجا رو دیدیم ولی متاسفانه اصلا خوب از کاخ نگهداری نکردن اکثر نقاشیهای دیوارها از بین رفته و فقط ساختمونش مونده...اونجا نهار خوردیم و راه افتادیم توی راه بند نادری و کتیبه نادر شاه رو هم دیدیم و به آبشار قره سو رفتیم...اونجا خیلی خوب بود روی آبشارهای پی در پی نردبان های بلند آهنی گزاشته بودن که باید ازش بالا میرفتیم مامانی و بچه ها و عمه و پریچهر خانوم روی صخره نشستن و من و بابایی . آقا مهران و دوتا پسراش باهم رفتیم...البته چون هوا داشت تاریک میشد نتونستیم آخرین آبشار رو بریم و برگشتیم ولی بالا رفتن و پایین اومدن ار نردبان هایی که از ریزش آبشار میریخت خیلی عالی بود...

روز بعدش هم به آرامگاه فردوسی رفتیم...اسب سواری کردیم اونجا خیلی زیبا و با صفا بود ...به داخل ارامگاه و موزه توس هم رفتیم و بعد از ظهر هم رفتیم بازار و کمی خرید کردیم...

تو این چند روز نادیای وروجک ما حساااابی شیطونی کرد ....شكلك هاي كلفاز >>www.kalfaz.blogfa.com<<وقت خواب.وقت بیداری.تو ماشین و خلاصه همه جا

روز بعد هم صبح به سمت تهران حرکت کردیم و شب رسیدیم خونه....

عکسها در ادامه مطلب...

 

و این هم یک عکس از نادیا جون و خانوم دکتر همکیش و عزیزی که نادیا و نلیا رو به دنیا آورد که توی کوشک  ازشون عکس انداختم..توی کل تابستون جمعه ها همکیشها توی کوشک دور هم جمع میشیم...ما ظهر میریم و نادیاو بابایی و دوستاش هم میرن تو استخر و شنا میکنن و شب هم که میشه توی پیست رقص جمع میشیم و دی جی و گروه موزیک و رقص نور میان آهنگ میزارن و ما هم میرقصیم و شب هم برمیگردیم خونه...جمعه های ما هم اینجوری میگزره مگه اینکه جایی باشیم و نریم باغ....

 

9 تیر راه افتادیم و شب رسیدیم...

روز اول 10 تیر 92...حرم امام رضا و شهر بازی...

روز دوم 11 تیر ....کلات نادری...

کاخ نادر شاه

بند نادری...(نادیا اینجا نیومد تو این منظره بایسته منم با فتوشاپ آوردمش) یکم اونطرفترش واستاده بودنیشخند

کتیبه نادری...

آبشار قره سو...

 

روز 12 تیر ...آرامگاه فردوسی

اینم عکس ازنادیا جون که توی سایت امرداد گزاشتن...به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان همکیشها توی خانه فرهنگ و هنر زرتشتی جمع شده بودن...بچه ها دارن روزنامه دیواری درست میکنن و منم دارم به نادیا کمک میکنم...

اینم یه روز خوب که من و بابایی و جمشید با هم رفتیم کوه...اوسون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

متین مامی ایلیا
29 تیر 92 2:38
سلاااااااااااااااااااااااااااااام خوشحالم که اومدی عزیزم عکساتون خیلی قشنگ بود من عاشق ارامگاه فردوسی هستم وای خدا نلیا چقدر بزرگ و خانوم شده نادیای وروجک و ببین عزیییییییییییییییییییزم عکس شیشمی که نادیا و نلیا کنار هم نشستن خیلی نازه خیلی خوشحال شدم که دوباره دیدمت نیلوفر جونم
مامان نگار
29 تیر 92 8:34
وای چه خوبه که این همه جاهای خوشگل رفتین و با عکساتون ما رو هم هوایی کردین همیشه به مسافرت و گردش و تفریح مشغول باشین در مورد جمعه ها هم کلی بهتون حسودیم شد
جیران بخشنده
29 تیر 92 10:21
سلام من مدتی وبلاگ شما رو میخونم ونادیا و نلیا جون رو خیلی دوست دارم
مامان اهورا
29 تیر 92 10:58
عزیزم از اینکه بهتون خوش گذشته خدارو شکر. ولی اینکه کمتر میای نت دلم واست تنگ میشه. همیشه به گردش و تفریح . بعدشم هی بیا از کوشک بگووو و دل ماهای بیچاره رو آب کن مگه ما چه گناهی کردیم که نباید از این برنامه های شاد داشته باشیم آخه
مامان رادمهر جوجو
1 مرداد 92 12:52
عزیزم همیشه به سفر خوشحالیم که خوش گذشته بهتون و سالم و سرحالید ممنون که مارو از حال و روزتون بی خبر نمی گذارید خوش باشید
مامان آنیسا
10 مرداد 92 16:42
همیشه به گشت عزیزم عکساتون فوق العاده زیبا بود
❤مامان رامیلا کوچولو❤
23 مرداد 92 3:13
سلام وبلاگ جالب و قشنگی دارید خوشحال میشیم پیش ما هم بیاید .
خاله مینا
28 بهمن 92 0:09
اااا عزیزم طرفای ما اومده بودین. من اهل قوچانم. قوچان شهرستانه نزدیک مشهد. ازطرف تهران ک بیاین اول ب قوچان میرسین ودوساعت بعد مشهدین. امیدوارم بازم طرفای ما بیاین
...مامان نیلوفر...
پاسخ
سلامت باشی عزیزم
سامان
15 خرداد 94 18:36
تو شهر ما بهتون خوش گذشت ؟؟؟