13بدر 1392
امسال 13بدر بابايي پيشمون نبود و اين روز رو با مسافرا توي غار عليصدر بود...ما هم مثل اكثر سالها واسه اين روز رفتيم كوشك با ماماني و خاله و بامس و خودم و ناديا و نليا جون....ساعت 12 رسيديم و اونجا آش رشته كه برده بوديم خورديم ...جمعيت هنوز تقريبا كم بود ولي كم كم مردم اومدن و تا ساعت 4 اينا ديگه شلوغ شد.... ناديا جون كه حسابي با هر كسي تو هر سني بود جور ميشد و بازي ميكرد...نليا هم واسه خودش ميگشت...منم با خاله ميگشتم دور باغ و ماماني هم دوستاشو ديد و با هم بودن.....
وقتي هم كه شب شد گروه موسيقي اعلام كردن و رقص شروع شد و جوونا همه رفتيم واسه رقص جاي بابايي هم حسابي سبز بود و من با خاله و دوستاش رقصيدم...
امسال ناديا جون با ممس دولت هم جور شده بود و دستشو ميگرفت و دور كوشك راه ميرفتن....و هم آخر شبم كه شد همه با هم برگشتيم خونه....
اينم از 13بدر امسال....
نتونستم عكس با حجاب بگيرم كه بتونم بزارم اينجااين يكي هم اميدوارم بمونه
اونم نليا جونه كه داره ميره دنبال ماماني...
اينجام نليا توي نيسان در حال رفتن به كوشك...