چهارشنبه سوری 91.......تحویل سال 92 (جدید)
چهار شنبه سوری
سه شنبه شب از صبح رفتیم خونه مامانی...اونجا آش رشته پختیم و تا شب موندیم شب هم دوستای بابایی و بامس اومدن و آتیش روشن کردیم و کلی ترقه بازی کردیم و دور هم رقصیدیم و شعر خوندیم و نادیا جون هم واسمون شعر چهارشنبه سوری خوند...آخرای شب هم آش خوردیم و برگشتیم خونه...
سال ١٣٩٢
از صبح بیدار شدیم کارای موندمون رو کردیم و واسه تحویل سال آماده شدیم بابایی رفت و برای خودمون و ممس و بامس سبزه و ماهی خرید و آورد ...لحظه تحویل سال هو کانال ٣ رو نگاه کردیم چون انگاری کانالای خودمون بهتر از ماهواره تحویل سال و اعلام میکنن بعد هم تلفن بازی شروع شد که البته خط ما کمی مشکل داشت و نشد به همه زنگ بزنیم..
بعد از تلفن بازی آماده شدیم رفتیم طبقه پایین خونه ممس و بامس(مادر بزرگ و پدر بزرگم) بعد بامس آماده شد و باهامون اومد خونه اون یکی مادربزرگم(ممس دولت) بعد ایشون هم آماده شد و با هم رفتیم دم خونه مامانی (مامانم) بعد مامانی و خاله هم آماده شدن و با هم رفتیم زیارت شاه ورهرام ایزد(نیایشگاه)...اونجا هم حســـــــــــــــــابی شلوغ بود و همکیشای عزیز واسه زیارت اومده بودن...
بعد از اون هم رفتیم خونه مامانی و اونجا عید دیدنی کردیم و شام خوردیم و برگشتیم خونه....
این بود روز اول سال ١٣٩٢....٣٠ اسفند ( سال کبیسه)
عکس ها در ادامه....
چهار شنبه سوری (آقا شهرام.عمو رستم.عمو جمشید.عمو مازیار.و خودمون )
سال تحویل ٩٢
این از چیزایی که واسه سال نو درست کردم با کمک نادیا جون البته
شاه ورهرام ایزد
نادیا و هفت سین مامانی