نلیای شیطونک...
نلیای من این روزا خیییلی شیطون شده و منو هرروز بیشتر عاشق خودش میکنه... چندتا از شیطونیاش رو مرور میکنیم...
١.عاشق رفت سر سطل آشغاله.....اونقدر که مجبور شدم سطل رو بزارم پشت در تو راه پله...
٢.عاشق رفتن و خوابیدن رو زمین سرده...میره تو آشپزخونه و جاهایی از خونه که قالی نداره دراز میکشه و تکونم نمیخوره ...یا حتی دیوار که سرد میشه میره بهش میچسبه...
٣.این مورد به مورد بالا ربط داره ...هونم اینکه همش در فریزر رو باز میکنه و توش وایمیسته و حتی زبونش رو میچسبونه به فریزر و درش تا خنک بشه...
٤.کابینت ها هم که از دستش امون ندارن .یه ساعت یه بار درشونو باز میکنه و ظرفا رو میریزه بیرون...
٥.یاد گرفته که در ماشین لباسشویی رو باز کنه و تا کمر بره توش.اونجا چی میخواد نمیدونم....
٦.خالی کردن سبد اسباب بازیای توی کمد رو زمین...
٧.از مبل و صندلی و کمد هم که خیلی وقته بالا میره...
و کلییی کارای دیگه که با خواهر جونش انجام میدن....
و جالبترین کارش اینکه ...میره یه چیزی که میدونه نباید برداره رو برمیداره و بعد که من میبینمش و میخوام بگم چرا دست زدی زودی میاره میده به دستم و فرار میکنه میره...
حالا چنتا عکس تو ادامه مطلب...
و اینم چنتا عکس ناز از عشق کوچولوی من....که به زور ازش گرفتم .بیشتر شبیه شکار لحظه ها بود ...چون تازگیا تا میبینه دارم ازش عکس میگیرم روشو برمیگردونه اونطرف و میخنده...
عاشقتم