فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

نلیای شیطونک...

1391/9/22 14:17
1,089 بازدید
اشتراک گذاری

نلیای من این روزا خیییلی شیطون شده و منو هرروز بیشتر عاشق خودش میکنهقلب... چندتا از شیطونیاش رو مرور میکنیم...شِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے

١.عاشق رفت سر سطل آشغاله.....اونقدر که مجبور شدم سطل رو بزارم پشت در تو راه پلهزبان...

٢.عاشق رفتن و خوابیدن رو زمین سرده...میره تو آشپزخونه و جاهایی از خونه که قالی نداره دراز میکشه و تکونم نمیخوره ...یا حتی دیوار که سرد میشه میره بهش میچسبهخجالت...

٣.این مورد به مورد بالا ربط داره ...هونم اینکه همش در فریزر رو باز میکنه و توش وایمیسته و حتی زبونش رو میچسبونه به فریزر و درش تا خنک بشهخوشمزه...

٤.کابینت ها هم که از دستش امون ندارن .یه ساعت یه بار درشونو باز میکنه و ظرفا رو میریزه بیرونلبخند...

٥.یاد گرفته که در ماشین لباسشویی رو باز کنه و تا کمر بره توش.اونجا چی میخواد نمیدونمساکت....

٦.خالی کردن سبد اسباب بازیای توی کمد رو زمینمژه...

٧.از مبل و صندلی و کمد هم که خیلی وقته بالا میرهچشمک...

و کلییی کارای دیگه که با خواهر جونش انجام میدن.نیشخندنیشخند...

و جالبترین کارش اینکه ...میره یه چیزی که میدونه نباید برداره رو برمیداره و بعد که من میبینمش و میخوام بگم چرا دست زدی زودی میاره میده به دستم و فرار میکنه میره...ماچ

حالا چنتا عکس تو ادامه مطلب...

baby43.gif 

roger14.gif

baby35.gif

baby42.gif

2baby.gif

 

و اینم چنتا عکس ناز از عشق کوچولوی من....که به زور ازش گرفتم .بیشتر شبیه شکار لحظه ها بود ...چون تازگیا تا میبینه دارم ازش عکس میگیرم روشو برمیگردونه اونطرف و میخنده...

ني ني شكلك

 

ني ني شكلك

 

ني ني شكلك

 

عاشقتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
22 آذر 91 14:02



مرسی خاله جون
مامان رادمهرجوجو
22 آذر 91 14:54
سلام عزیزم . گلات خوبند . عکساش خیلی جالب بود نخ سوزن او عکسی ناخنش و می خوره آدم این موقع می خواد این فرشته ها رو بخوره .: خدا حفظشون کنه X


سلام عزیزم...مرسی...من خودمم خیلی از اون عکس خوشم اومد :دی
مامان کوروش
23 آذر 91 9:54
وای ماشالله ماشالله بزرگ شدی نلیا جونم 120 ساله بشی عزیزم کاراش شبیهه کوروش اونم به این سن که بود همش تو کابینت بود


مرسیییی خاله جونی
D:
آدرینا
23 آذر 91 22:32
خیلی جیگرید


مرسی گلم
متین مامی ایلیا
24 آذر 91 16:20
عزیییییییییییییییییییییییییییییزم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس ماشالا هر روز شیرین تر میشه نیلوفر جون


مرسیییی متین جون ...لطف داری
متین مامی ایلیا
27 آذر 91 14:14
قربووووووووووووووووووووووووونش برم که اینقدر شیرینه
اخه من نمیدونم این اشپز خونه چی داره که این وروجکا اینقدر عاشقشن


خدا نکنه ....آره والا منم موندم
متین مامی ایلیا
29 آذر 91 15:13
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی روی گل شما به سرخی انار
متین مامی ایلیا
1 دی 91 22:50
نیلوفر جون همیشه که در مورد رویدادها و روزای مهم ایرانی مینوشتی و مارو بد عادت میکردی این دفعه هم مثل همیشه من منتظر بودم در مورد شب یلدا بنویسی هر روز اومدم ولی خبری نشد که نشد، اخه من نوشته هات و خیلی دوست دارم و معتقدم در مورد سنن قدیم ایرانی شما بهتر از ما میدونین و احساس میکنم اعتقاد و ذهنیت ما به دلایلی که فکر کنم میدونی کمی تغییر کرده و در واقع شما روسوماتتون اصیل تره، اینارو گفتم تا بدونی من که به شخصه عاشق متنایی هستم که در مورد روسومات ایرانی مینویسی.
یه عالمه دوستون دارم بوووووووووووووووووووووس


قربونت برم متین جون ...خیلی دلم میخواست بیام بنویسم ولی نت قطع بود ....
مامان آرشیدا قند عسل
5 دی 91 8:08
ای جانممممممممممم عزیزم شیطونک بلا بوسسسسسسسسسس برای تو.
راستی ما بزودی فرار مغزه ها می کنیم پایه ای خاخه جوننننننننننننننننننننن


مرسسسی خاله جون...آره پایه ایم بزن بریم D: