10 بهمن جشن سده...عکس اضافه شد :)
آرامگاه قصر فیروزه...
٥ دیماه.٩١..سه شنبه...تعطیل زرتشتیان صبح به مامانی زنگ زدیم که بیاد پیش نلیا باشه تا ما بتونیم بریم آرامگاه چون هوا سرد بود و نمیخواستیم ببریمش...مامانم که رسید آماده شدیم و راه افتادیم... پشت در ورودی قصر فیروزه گل و گلاب و اگربتی (عود) و بودِخََش(موادی با بوی خوش برای ریختن روی آتش) میفروختن...و ما هم گل و گلاب خریدیم اونای دیگه رو خودمون داشتیم... رفتیم داخل آرامگاه اوستا خوانی موبد داخل سالن تمام شده بود و مردم به سر خاک درگذشتانشون میرفتن...ما هم رفتیم سر خاک پدربزرگم و چند تا از آشناهای دیگه...بابایی سنگشون رو با آب و گلاب میشست واگربتی روشن میکرد و نادیا گل رو روی آرامگاهشون میذاشت و براشون دعا میخوندیم... میتونم بگم...
نویسنده :
...مامان نیلوفر...
14:33