فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

13 بدر 1391...

1391/1/17 15:12
2,683 بازدید
اشتراک گذاری

 

شکلَــَک هآی آنیکــــ ـآ

واسه 13 بدر با چند تا از دوستامون هماهنگ کرده بودیم بریم باغ یکیشون...صبح ساعت 7 از خواب بلند شدیم و نادیا رو 7:30 بیدار کردیم و با نادیا جونم سفره هفت سینمون رو جمع کردیم...شکلَــَک هآی آنیکــــ ـآشکلَــَک هآی آنیکــــ ـآو بعد همه آماده شدیمو رفتیم از خونه بیرون ساعت 8 رسیدیم خونه مامانم و اونا هم آماده بودن و دوست خواهرم هم اومد و همه با هم رفتیم دنبال دوستامون و 2 تا ماشین شدیم و تو راه هم هندونه خریردیم و رفتیم به باغ توی شهریار...  اونجا هم 4 تا ماشین دیگه اضافه شدن و با هم تو باغ گشتیم و بازی کردیم و نهار هم آش رشته و جوجه کباب درست کردیم و با سبزی هایی که از باغ چیدیم خوردیمniniweblog.comو کمی خوابیدیم و استراحت کردیم بعد از اون ساعت 4 اینا که شد...لباسامون رو عوض کردیم و هممون به سمت کوشک ورجاوند راه افتادیم...

کوشک ورجاوند هم شلوغ بود اونجا هم فامیل و آشناهامون رو دیدیم و باهاشون وقت گذروندیم...نلیا هم خدا رو شکر آروم بود و پیش باباییش خوابیده بود و نادیا هم با ما تو کوشک گردش میکرد...ساعت 7:30 که شد آهنگ رقص شروع شد...تو پیست رقص کوشک DJ گذاشت و مردم و بیشتر جوونا رقصیدن ولی چون باد میومد اکثرا با مانتو و لباسای آستین دار بودن...نادیا هم با خاله دیناز و پری جون رقصید...من هم نلیا و نگه داشته بودم و همسری هم به پیست رقص نیومد و نشست با دوستاش صحبت کرد...

شِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے خلاصه 13 بدر ما امسال اینجوری بود...که خیلی هم خوش گذشت...و نادیا هم از بس از صبح ورجه وورجه کرده بود niniweblog.comو خسته بود تو کوشک خوابش بردniniweblog.com.ما هم دیگه ساعت 9 رفتیم خونه چون دیگه هوا سرد شده بود و ما هم واسه نادیا و نلیا جون برگشتیم خونه...و تو خونه مامانی نادیا از خواب بیدار شد و دید گردش تموم شده و آوردیمش خونه واسه همین ناراحت شد وniniweblog.comکلی گریه کرد ولی خاله جون و پری جون آرومش کردن و نادیا شب خونه مامانی خوابید...

 

                                                                  عکسای 13 بدر ما تو ادامه مطلبن...

نادیا و رژینا در بدو ورود به باغ...

نلیا توی باغ...

نادیا و رژینا در حال بازی بین درختا و خاله جون دیناز و پری جون پشت سرشونن...

خاله دیناز و پری و نادیای من...

نادیا روی درختای قشنگ وسط باغ نسشته...

نادیا و رژینا و پویان....آریانا هم بود ولی تو عکس نیست...(نادیا رو پوشوندم چون زود سرما میخوره)

درختا و شکوفه های زیباشون...

نادیا دختر هیزم شکن...

بابای رژینا (رستم)در حال کباب کردن جوجه ها...

 

نادیا و بابا نریمان ....

عکسهای کوشک ورجاوند....

نلیا جونم فدات بشم که هر جا دوربین ببینی چشات میدون دنبالش...

دخترای ناز من...

اینم از آریانا که با ماشین خودشون بعد از باغ اومدن کوشک...

اینام همکیشای خوبمون تو کوشک ...

 

سیزده بدر چهارده بتو...

امیدوارم 13 بدر تو دامان طبیعت به همگی خوش گذشته باشه....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان کوروش
14 فروردین 91 18:31
سلام عزیزم 13 مبارک عکسها خیلی قشنگ بودن راستی میتونم بپرسم شما چه ایینی دارید مذهبتون چیه واسم جالبه ممنون


ما زرتشتی هستیم عزیزم
مامان کوروش
14 فروردین 91 19:17
فدات بشم من. من خوشحالم که با شما دوست شدم من وهمسرم هم به ایین های ایرانی خیلی پایبندیم واعتقاد داریم برای همین اسم پسرمون رو کوروش گذاشتیم وامیدوارم همیشه شاد وپر انرژی باشی گلم


لطف داری عزیزم...منم از دوستی با شما خوشحالم...
پری
14 فروردین 91 20:52
این قدر بهم خوش گذشت وتحرک داشتم امروز به زور رفتم مدرسه..میخواستم تا ظهر بخوابم...خیلی خوب بود..باغ گشنگی بود..


آره باغ خوشکلی بود پری جون.مرسی از نظرت....
مامان حنا
15 فروردین 91 3:17
سلام گلم خوشحالم سیزده بدر بهتون و علی الخصوص فرشته های نازت خوش گذشته چه جای باصفایی عکسا خوشمل شدن چه جوجه کبابایییییییییییییی مواظب نادیا و نلیا جون باش منم عکسای سیزده بدرمون رو گذاشتم می بوسمتون
بابای دوقلوها
15 فروردین 91 7:25
نادیا و نلیا گلی سال نو مبارک. خوشحالم که 13بدر بهتون خوش گذشته. در ضمن اون عکس از کباباتون دهن ما رو آب انداخت
مامان نفس
15 فروردین 91 10:48
سال نو مبارک نازنین فرشته های خوشگل..انشاله تمام روزهای سال جدید برای شما دو تا گل و مامان بابای مهربونتون پر از لحظه های شاد و خاطرات فراموش نشدنی باشه.یه عالمه دوستتون دارم و یه بوس گنده برای گل فرشته های نازنین......


ممنون عزیز دلم...برای شما هم آرزوی بهترین ها رو رو دارم...نفس جونو ببوس...
پرنیا جون و مامانش
15 فروردین 91 11:48
سال نو مبارک عزیزم انشالله که سال خوبی داشته باشین در کناز نازدونه هاتون و خانواده گلتون
مامان رومینا
15 فروردین 91 12:44
به به چ باغ قشنگی.جوجه نوش جونتون.خانمی با افتخار شما لینک شدید


شما هم لینک شدید عزیزم...
سحر مامان سورنا بلا
15 فروردین 91 13:01
ماشاللا به این دخترای ناز ...
از اینکه با شما آشنا شدم خوشحالم
اینم گل برای شما


منم از آشنایی باهاتون خوشحالم...
مامان محیا
15 فروردین 91 14:57
عزیزم مرسی که بما سرزدی.. دخملهای گلتو ببوس. ایشاله سال پر برکتی براتون باشه..


مرسی عزیزم...همچنین برای شما و خانواده
بابای ارشیا خان
15 فروردین 91 15:13
سلام . اول هرچیز چشم دو هدیه آسمونی نادیا و نلیا جون رو می بوسم . براشون آرزوی بهترین ها را دارم . زمین و زمان را یازد برایتان برترین کناد . بچه های نازی دارید خداوند همیشه باهاتون باشه . خیلی علاقمندم که از آئین مقدس زرتشت پیامبر اطلاعاتی داشته باشم اگر براتون ممکن بود ایمیلی ، کامنتی برام بزارین . من سنی مذهب شافعی هستم . کُرد هستم و کردها به اندازه دین خود به هر آئینی به تقدیس می نگرند . خوشحال شدم
بابای ارشیا خان
15 فروردین 91 15:57
در مورد آداب و روسم خاص اجتماعی ، مراسمات دینی ، عبادات و نحوه انجام آنها و.........


چشم تا جایی که بتونم حتما...
بابای ارشیا خان
15 فروردین 91 16:26
ممنون از این همه اطلاعات . البته نمی خواستم زحمت تایپ این همه کلمه رو بکشید . اگه مطلبی فایلی بود برام میل کنید سپاسگزار میشم . ما شافعی مذهب (اهل سنت ) هسستیم و تمام اعتقادات شما با مذهب ما یکی و مو نمیزنه . خوشحال شدم از آشناییتون .


خواهش میکنم ...منم از آشنایی باهاتون خوشحالم...
بابای ارشیا خان
15 فروردین 91 16:33
شهر ارومیه هم مراسم دارید . دوست دارم تو یکی از این جنشهاتون باشم


اونجا فکر نمیکنم باشه...زرتشتیها تو تهران.یزد.اهواز. کرمان .شیراز و چند شهر دیگه بیشتر هستن و مراسمی که گرفته میشه اینجاها خصوصا تهران و یزد بیشتره...
پری
15 فروردین 91 16:56
.خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی وبلاگت قشنگه اگه آهنگم روش بزاری قشنگ ترم میشه... دمت گرم..
متین مامی ایلیا
15 فروردین 91 23:50
سلام عزیزم من همیشه به دخملای نانازت سر میزنم ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید


شما لطف داری عزیز دلم...
مامان آرینا موفرفری
16 فروردین 91 1:17
سلام عزیزم همیشه به شادی و تفریح.


ممنون دوست عزیزم...از طرف من آرینا جونو رو ببوس.
محمد گیان
16 فروردین 91 11:47
سلام ممنون که به وب محمد سر زدین وبلاگ خوبی دارین اگه خواستین تباددل لنیک داشته باشیم خبرم کنین
مامان محیا
16 فروردین 91 11:52
شما هم لینک شدی دوستم
محمد گیان
16 فروردین 91 13:50
سلام وب زیبای شما را لینک کردم


نیلوفر آبی
16 فروردین 91 16:08
سیزده بدر مبارک. راستی اسمم نگینه.اسم مستعارم نیلوفر آبیه. سلام منو به کوچولو ها برسون


ممنون از اینکه سر زدی بهمون نگین جون...
mami neda
16 فروردین 91 21:17
به به عجب 13 بدرییییییییییییی از عکسا معلومه که ترکوندیدااااااااااااااا همیشه به خوشی دوستمممم... عکسا خیلی زیبا هستن اون شکوفه ها که دیگه محشر بودن از همه اونا بیشتر هم اون 2 تا فرشته نازززنین که خیلیییییی دوست داشتنی هستن فک کنم جوجه کباب خوبی شده بودااا نوووش جون


بله عزیزم خوش گذشت.ممنون از لطفت...جای شما سبز بود...
سئوداااااااا
17 فروردین 91 9:38
قربونشون بووووووووس
سحر مامان سورنا بلا
17 فروردین 91 16:11
سلا می دوباره به مامان نیلوفر ونی نی گلهاش
دوست دارم بیشتر باهاتون آشنا شم عزیزم اگه دوست داری لینکم کن؟
با سپاس :سحر


حتما عزیزم...شما لینک شدید.منم از آشنایی باهات خوشحال میشم
آرزوهای رنگی
2 اردیبهشت 91 15:08
سلام وتبریک به خاطر فرزندان نازتان اگر دوست داشته باشید میتونم نقاشی فرزندانتان راازروی عکسشان بکشم ودر وبلاگم قرار دهم تا مشاهده کنید وبعد میتونبد تابلو را بخرید کارهایم را در وبلاگم میتونید ببینید خوشحال میشم برام نظر بگذارید موفق باشید
دادا سورنا تقدیم می کند
19 اردیبهشت 91 18:22
سلام خوشکلای خاله ...خوبین... اومدم نیستین؟ براهمین نظر نزاشتم. دوستون دارم.این 2تا ماچ هم از طرف سورنا به شمااینم از طرف خودم