کوه دماوند...
بابایی جمعه برگشت پیشمون....روز ٥ شنبه آخرین جایی که تور رو باید میبردن کوه دماوند بود که من و مامانم هم با اونها رفتیم
پارسیان هندوستان(زرتشتیان هند) کوه دماوند رو مثل یک زیارتگاه قبول دارند چون ضحاک ماردوش در اونجا به بند کشیده شده بود و همچنین آرش کمانگیر در کوه دماوند مرز ایران را تعیین کرد....و برای همین در دامنه دماوند دعا میخوانن و به یاد روان اون انسانهای نیک مراسم اجرا میکنن...
چند تا عکس گرفتم که اگه میخوایین با هم ببینیم
عکسها در ادامه مطلب...
اول چند تا عکس از فرشته ها تو این چند روز....
نلیا مگه میزاشت تل تو موهاش بمونه...
دماوند...
یه گله بزرگ گوسفند و بز از پای کوه رد میشدند که خیلی جالب بود چون از دور همه تو چند تا صف منظم دیده میشدن...
قله دماوند که توی جاده ازش عکس گرفتم....وقتی اتوبوس ایستاد قله زیر ابر پنهان شد...
قله دماوند با ابرها پوشیده شد...قله فوق العاده زیبا بود...
مسافران سفره مراسم رو آماده میکردن...
و موبد مراسم رو شروع کرد...
بعد از پایان مراسم مسافران با میوه و لرک پدیرایی شدن...و بعد برای نهار به رستوران رفتیم و پس از اون به تهران برگشتیم...