نادیا جونم رو از شیر گرفتم...
خیلی واسم سخت بود بهت شیر ندم...وقتی بغض میکردی و شیر میخواستی دلم میخواست بمیرم...
9 مهر بابات رفت سفر و من از روز 12 مهر با مادرم سعی کردیم از شیر بگیریمت...من میرفتم تو حیاط و مامانم تو رو بدون من میخوابوند...بعد از 10 روز موفق شدیم...
پس به این ترتیب نادیای من 1 سال و8 ماه شیر مادر خورد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی