برف بازی امسال....
بالاخره طرف خونه ی ما هم برف نشست...البته قبلا تهران برف اومده بود ولی چون ما مرکز تهرانیم اونجا برف نمی نشست....ولی شنبه 1 بهمن...ساعت 8 بابا جون از خواب بلند شد و اومد ما رو بیدار کرد و گفت که برف اومده....و منم این عکس رو از بیرون پنجره انداختم...
وقتی نادیا جون از پنجره این منظره رو دید دیگه سر از پا نمیشناخت و همش اصرار میکرد که بریم برف بازی...ولی ما چون هنوز سرما خوردگیش خوب نشده بود گفتیم نمیشه. ولی... . بعد با اصرار فراوونش ما تسلیم شدیم و تصمیم گرفتیم بعد از صبحانه خوردن بریم خونه ی مامانی تا نادیا اونجا بازی کنه...
بابا جون ما رو برد اونجا و خودش رفت سرکار...من و نادیا هم تو حیاط برف بازی کردیم و یه آدم برفی کوچولو واسه نادیا درست کردم. ...اونم خیلی خوشحال بود چون خیلی منتظر بود که برف بباره و اونم بره بازی کنه....و بالاخره این اتفاق افتاد....
نادیا بعد از عکس انداختن با آدم برفیش ...تو یک ثانیه خرابش کرد....
بعد از همه ی اینا وقتی که با هزار خواهش نادیا جون رو بردیم تو خونه تمام لباساش رو عوض کردیم چون تقریبا همشون خیس بودن...
در ضمن باید بگم این اولین برف نلیا عسلی بود که روی زمین نشست...