وروجک خونه ی ما...
نادیا این روزا تقریبا همه کاری انجام میده...
از وقتی نی نی اومده تو خونمون نادیا خانوم هم حس مادری بهش دست داده...به عروسکش شیر میده ...باد گلوشو میگیره...پوشکشو عوض میکنه...براش شعر میخونه...باهاش بازی میکنه و براش جغجغه تکون میده.....البته همه اینا به جز شیر دادن شامل حال نلیا هم میشه...
تا گوشی ...دوربین ...و همچین چیزایی میبینه برمیداره و شروع به عکاسی میکنه...
تا اسم کامپیوتر رو میشنوه و حس میکنه میخواییم بریم سراغش میپره و روشنش میکنه و میگه( برو تو اینترنت دیگه...)
این یکی از کاراشه...که مثلا داره گوشی منو شارژ میکنه(البته میدونه اینجوری شارژ نمیشه)فقط میخواد منو سر کار بزاره و کلی بخنده...
عاشق خوردن شکلاته و وقتی یه جا شکلات ببینه تا نخورتش دست از سرش بر نمیداره...
دیشب هم که پنجشنبه بود و نادیا جونم هوس کرده بود بره مهدکودک(حسنی به مکتب نمیرفت......)و کاپشنشو در نمی آورد...
اینجام که تازه از حموم اومده بیرون....
دختر باهوش من شعرای خیلی زیادی حفظه....حدود 16 تا....که البته واسه خوندشون کلی کلاس میزاره و بعد از التماس فراوان افتخار میده و میخونتشون...
این عروسک رو من وباباش با کلی ذوق واسش خریدیم ...طفلی عروسکه میخندید. گریه میکرد .حرف میزد.کلی لباس و پستونک و شیشه شیر داشت....ولی الان...
تازه جالب اینه که این یکی از عروسکایی هست که باهاش مثل نی نی رفتار میکنه...(که اول از همه توضیح دادم)
این عکس رو هم دیشب بعد از اینکه ساعت 1:30 از خواب بلند شدن و دوباره با کلی زحمت خوابیدن گرفتم...
و این ماجرا ها ادامه داره.....