بابای نی نی ها اومد...
بابایی امروز ساعت 5 از هواپیما پیاده شد و ساعت حدود 8 شب رسید خونه...
نادیا از دیدن بابا جونش کلی ذوق کرد و تا باباش اومد گفت:بابا چرا منو نبردی مسافرت....وقتی باباییش رفت دوش بگیره نادیا تمام مدت در حموم رو میزد و میگفت باباش بیاد ساکش رو باز کنه و وسایلی که اورده رو نشونش بده و تمام فکرش این بود که اون تو چی داره...
باباجونش براش یه مدل شیرینی هندی آورده بود...با یه کیف و یه شلوار لی...
برای نلیا کوچولو ی 41 روزه هم یه دامن و دو تا تاپ آورده بود که انشالاه تا تابستون اندازش میشه...
بابا جون دوست داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی