فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

یه شیطنت بد...

1392/7/28 11:39
874 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود بیام و از ١ هفته ای که مهمون داشتیم و بیرون میرفتیم بنویسم ولی مگه این بچه ها میزارنیول

شنبه ٢٧ مهر....من و بابابی اومدیم یکم استراحت کنیم ,بچه ها بازی میکردن و ما خواب رفتیم که بعد از مدتیبا صدای مامانم از خواب پریدم...رفتم دیدم یه عالم مو ریخته دم سطل آشغال تو آشپزخونه قیچی هم افتاده رو زمینتعجب مامانم گفت موهای همدیگرو بریدنعصبانیرفتم تو حیاط مامان اینا دیدم بـــعـــله...نادیا خانوم که چتریهاش از دم ناپدید شده و از وسط سرشم موهای کوتاه زده بیرون و پشتشم که یکی در میون کوتاه بلد شدهکلافه نلیا هم جلوی موهاش رفته منتظر...

دیگه هیچی کلی ناراحت و عصبانی شدم....بعد دیگه باباشون اومد و با دستگاه موهاشونو مثلا درست کرد...نلیا رو که با شماره  8 زدگریه...نادیا رو هم که کاریش نمیشد کرد فقط قد موهاشو تا جایی که خیلی کوتاه نشه صاف کرد ولی هنوز همونه که بودنگران...

خیییییلی خییییلی خییییلی زیاد ناراحتم....موهای خوشکلشون رفت که رفتگریه....حالا چیکار کنم افسوس...کو تا وقتی دوباره موهاشون در بیادچشم 

البته بعدشم کلی خندیدیم مخصوصا به نلیا که مثله پسملا شده و شیطونیشم بیشتر شده...

31.gif

حالا اگه دوست دارین عکسهاشونو ببینین...

اینم از این 2 تا فسقلی که چه کارایی که با خودشون نمیکنن...خنثیEmoticon

EmoticonEmoticon

Field of Flowers Divider

نلیا جون بی موی مننیشخند با خرگوش کوچولوش...به قول خودش( اَدو) adu

Emoticon

Paw Tracks Divider

و توله سگ کوچولوی ما که تازه آوردیمش... نلیا بهش میگه (آپو)

Emoticon

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مانی محیا
28 مهر 92 11:45
سلام عزیز. آدرستو گم کرده بودم ببخشید. خصوصی


عزیزم منم آدرستو ندارم اگه میشه آدرس بزار برام
مامان اهورا(شهرزاد)
28 مهر 92 12:18
وااااااااااااااي خداي من از دست اين بچه ها . نليا خيييييييييلي ناز شده نيلو . عين پسر بچه ها شده. كلي خنديدم به اين شيطنتشون. خدا رحم كرده با قيچي دستشونو نبريدن يا خدايي نكرده تو چشمشون نرفته. ولي عزيزم اصلا ناراحت نباش اينا بچه اند و رشد موهاشون زياده . تا چشم به هم بزني بلند ميشه دوباره




خخخ آره شهرزاد جون نلیا خیلی باحال شده تازه با این شیطنتاش که دیگه کاملا مثل یه پسر بچه شر شده...




شهرزاد جون ببـــخشید اشتباه لپی بود
مامان اهورا(شهرزاد)
28 مهر 92 12:20
نيلوفر وقتي دو تا بچه كه خواهرن يا خواهر و برادرن و تقريبا همسن و سال و اينجوري همديگه رو بغل ميكنن قندددد توي دلم آب ميشه خييييييلي كيف ميكنم. خيلي كار خوبي كردي كه دو تا باهم بچه آوردي كه تفاوت سنيشون زياد نشه. من كه جراتشو ندارم خداييي اولاش خيلي سخته




آره شهرزاد جون نادیا هر وقت از مهد میاد نلیا میپره و اینجوری میچسبه بهش و بوسش میکنه و البته دقایقی بعد جنگ آغاز میشه

نه شهرزاد جون نترس بچه دوم آسون تر میشه...واسه بعدهاشون خیلی بهتره که فاصلشون کم باشه...عجله کن عزیزم


خیلــــــــــی معذرت شهرزاد جونم.ببخشید اسمت رو اشتباه نوشتم
مامان نگار
28 مهر 92 14:11
وای عجب کارهایی می کنن این بچه ها
حیف موهای خوشگل نادیا جون نبود آخه
این نلیا فسقلی که دیگه توی خرابکاری ها با خواهرش همراهی می کنه رو بگو


والا همینو بگو...تازه وقتی مهد میخواد از بچه ها عکس بگیره رو بگو چیکار کنم با این موهای نادیا....:/
مامی سویل
28 مهر 92 15:13
سلام نیلو جون وای خدا بهت صبر داده والا اگه من بودم الان باید رو تخت تیمارستان بودم
من صبرم در اینجور موارد خیلی کمه. باز خوبه زیاد عصبی نشدیاروم باش گلم بچس دیگه یه لحضه شیطونی کرده خوب
وای خوب البته شاید منم بودم همینجوری اخرش می خندیدم
اخه داداش منم وقتی کوچیک بود یه بار همیجوری جلوی موهاشو کوتاه کرده بود و از ترس مامانم ریخته بود تو کیف پول عمه کوچیکم اونم موقع رفتن به دانشگاه خواسته بود که پول از کیفش در بیاره. با دیدن موهای مشکی شوکه شده بود
که بعد متوجه شدیم مهران موهاشو زده ریخته تو کیف تا مامانم نفهمه.ولی چون موهاش خیلی پر پشت بوده زیاد معلوم نمیشد. ولی مامانم خیلی دعواش کرد.
نلیا جونو نادیا جونم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس


وااای نمیدونی چقد ناراحت شدم البته عصبانیم شدم که مامانم جلومو گرفت
واااای بیچاره عمه تون با چه صحنه ای روبه رو شده
مامی سویل
28 مهر 92 15:14
راستی نیلو جان من فکر میکردم با منم قهری



وای نه عزیزم خدا نکنه
مامان تینا و رایان
28 مهر 92 15:20
خخخخخخ چه ارایشگری کردن خواهرا ببوسشون خوشگلا رو


خخخ آره دیگه ...عاقبت استراحت کردن
جیران بخشنده
28 مهر 92 15:49
واااای وروجکا اشکال نداره زود بلند میشه نلیا خیلی بامزه شده نادیا هم همینطور


آره نلیا خیلی بانمک شده
بهاره مامان ونداد
28 مهر 92 16:21
وای خدا امان از این وروجک های شیطون بلا نیلوفر جان اگه جات بودم برای یه دقیقه هم از این به بعد چشم رو هم نمیزاشتم این دو تا خیلی خطرناک شدن ولی نلیا خیلی با نمک شده نادیا هم بسی خنده دار


آره والا راس میگی.... با حرف آخرتم بسی موافقم ))
متین مامی ایلیا
28 مهر 92 20:04
وای خدااااااااااااااااااااااااااا خیلی باحال بود

نلیا خیلیبهش میاد قربونش برم همه جورش نازه

نادیا هم بانمک شده عزییییییییییییییییییییییییزم

ناراحت نباش موهای بچه ها زود بلند میشه ولی یه خاطره باحال براشون موندا

میگم نیلوفر جون من به خاطر ایلیا زیاد پای کام نمیشینم یه وقت منو از دوستات حذف نکنیییییییییییییییییییییییییی


متین جون آتیییش گرفتم ینی...آخه حیف اون موهاشون نبود
نه عززززززززززیزم هرگززززز
مامان کوروش
29 مهر 92 8:30
واااااااااااااااای نیلوفر جون اینا همه شکلکهای هست که میشه گذاشت واسه این پست فداشون بشم موندن بیکار خوب خواستن یه کمکی کنن به تو نبریشون آرایشگاه



نمیدونی لیلا جون چقدر حرص خوردم من که هنوزم اینجوریم
مامان اهورا(شهرزاد)
29 مهر 92 8:33
نيلووووووو..متين كيه ؟؟؟؟چرا جواباي منو با متين دادي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


وااااای شهرزاد جوووون...خیــــلی خیــــلی بخشید...تو جوابام اسمتو درست کردم...متین جونم یکی از دوستای گلمه مثل خودت ...یه پسر نازم داره(ایلیا) درست مثل اهورا جونم...واسه همین با هم اندکی مخلوط شدین...بازم معذرت
مامان اهورا
29 مهر 92 17:32
وای خدا رو شکر که به خودش آسیبی نرسونده!!!!!!!!!!!!!!!!!


آره واقعا خدا رو شکر
❤دو نیمه قلبم❤
29 مهر 92 17:40
سلام خانومی
واااااااااااااااای چقدر خندیدم از دست این دو تا وروجک
ساقی هم چند ماه پیش همین کارو با موهاش کرد یه دسته کامل از وسط سرش چید که سیخ میموند تا مدتی
دختر همینه مامانی .دخترا همشون یه بار این کارو انجام میدن.خودتون انجام ندادین تا حالا؟؟؟
من و خواهرم و مخصوصا" خواهر آخر این کار بودیم


وای مینا جون آخه نادیا خانوم دفعه اولشم که نیست...دفعه ی قبل فقط خودشو اینشکلی کرد....ولی من بیشتر ناراحت نلیا هستم آخه موهاشو دوست داشتم...نمیدونم چقدر طول میکشه تا دوباره در بیاد
مامان تارا
29 مهر 92 19:02

واااااااااااااااااااااااای دخملا چیکار کردین

ببخشید نیلوفرجون نتونستم جلوی خنده مو بگیرم چه بلایی شدن این وروجکها

آخی چی کشیدی اون موقع که دیدیشون


وااای نمیدونی چه آتیشی میسوزونن تو خونه
مامان لنا
30 مهر 92 9:34
الهی فداشون بشم عزیزام...
نیلوفر جون لنا هم یه بار با دختر عموم از این شیطنت کرده بودن...
فرشته هات خیلی نازن ببوسشون


جدی!آخی عزیـــزم ...مرسی عزیزم فدات شم
مامان سونیا
30 مهر 92 12:03
ای وای عجب از دست این دخترکهای وروجک خوب تحمل کردی ها مامانی من بود م دیونه میدشم همچین چیزی رو میدیم عوضش یک تونعی هست براشون هواسشونم جمع میشه دیگه از این کارها نکنند


امیدوارم حواسشون جمع بشه
مامان فاطمه
3 آبان 92 16:54
امان از دست شما بچه ها ؛ آخه این چه کاری بوده انجام دادین و مامان رو ناراحت کردین.
یادم می آد خواهرم کوچیک بود با قیچی ابرو هاش رو از وسط قیچی کرد.


واااای ابروهاشو ؟چقدر بد.....
سعیده ، مامان هومان
4 آبان 92 0:08
ای جووووووووووووووونم من که کیف کردم چقدر هم زیبا همدیگرو بغل کردند چه آپوی قشنگی دارن


خخخخ آره این بغلاشون به کنار جنگهای جهانیشونم به کنار
مامان رادمهر جوجو
11 آبان 92 12:06
الهی چقدر بلااااااااااااااا خدا حفظشون کنه
سارا مامان اهورا
24 آبان 92 23:25
سلام گلم.ممنون از اینکه به وبم سر زدی.معلوم شد فقط من این مشکل رو ندارم .واقعا خدا از دست این کارای بجه ها به ما مامانها صبر بده.دخترهای نازی داری خدا براتون نگهشون داره.
...مامان نیلوفر...
پاسخ
ممنون که تو هم اومدی سارا جان....مرررسی گلم