شمال.شهریور 93
عمو آرمین که از امریکا اومد تصمیم گرفتیم بریم شمال با پسر دایی های بابا و خانواده هاشون البته ما نلیا رو نبردیم چون ترسیدیم اونجا بهانه گیری کنه...ببخشید دخملی
روز اول ظهر رسیدیم انزلی و مثل همیشه رفتیم مجتمع صدف...توی دریا کلی شنا کردیم و شام هم جوجه درست کردیم و توی حیاط مجتمع جای مخصوص غدا خوردن و رو به دریا داره که رفتیم اونجا...
صبح بعد راه افتادیم به سمت آستارا یه اونجا ساعت حدو 4به یه پارک جنگلی رفتیم و ساعت طرفای 6:30 اینا که خواستیم راه بیافتیم هوا تاریک شد ما هم سه تا ماشین بودیم و توی پارک گم شدیم حدود 2 ساعت تو تاریکی مطلق رانندگی کردیم یه بار جاده رو اشتباه رفتیم و جاده اصلی رو رد کردیم و دوباره برگشتیم و ب علت ناهموار بودمن زمین جنگلی اونجا سرعت خیلی کمی هم داشتیم ...خلاصه راه رو پیدا کردیم و موقع خروج نگهبان گفت 10 دقیقه دیرتر میومدین داشتم میرفتم...خلاصه تجربه ترسناک و هیجان انگیزی بود ...شب هم به خونه کرایه ای رفتیم و اونجا بودیم .
روز بعدش هم رفتیم گردنه حیران و تله کابین حیران. اونجا هم خیلی خوب بود با اینکه بار سوم بود ولی خیلی قشنگ بود..آش دوغ و بلال هم که نمیشه نخورد....
نلیا جونم جات حساااابی سبز بود
عکسها....
انزلی. مجتمع اقامتی صدف
پارک جنگلی خیلی زیبا که شب توش گم شدیم...
گردنه حیران....
تله کابین...
عکس دسته جمعی که عمو آرمین و عمو جمشید توش نیستن..