فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

شمال.شهریور 93

1393/9/11 13:07
1,437 بازدید
اشتراک گذاری

عمو آرمین که از امریکا اومد تصمیم گرفتیم بریم شمال با پسر دایی های بابا و خانواده هاشون البته ما نلیا رو نبردیم چون ترسیدیم اونجا بهانه گیری کنه...ببخشید دخملیخجالت

روز اول ظهر رسیدیم انزلی و مثل همیشه رفتیم مجتمع صدف...توی دریا کلی شنا کردیم و  شام هم جوجه درست کردیم و توی حیاط مجتمع جای مخصوص غدا خوردن و رو به دریا داره که رفتیم اونجا...

صبح بعد راه افتادیم به سمت آستارا یه اونجا ساعت حدو 4به یه پارک جنگلی رفتیم  و ساعت طرفای 6:30 اینا که خواستیم راه بیافتیم هوا تاریک شد ما هم سه تا ماشین بودیم و توی پارک گم شدیم حدود 2 ساعت تو تاریکی مطلق رانندگی کردیم یه بار جاده رو اشتباه رفتیم و جاده اصلی رو رد کردیم  و دوباره برگشتیم  و ب علت ناهموار بودمن زمین جنگلی اونجا سرعت خیلی کمی هم داشتیم ...خلاصه راه رو پیدا کردیم و موقع خروج نگهبان گفت 10 دقیقه دیرتر میومدین داشتم میرفتم...خلاصه تجربه ترسناک و هیجان انگیزی بود ...شب هم  به خونه کرایه ای  رفتیم و اونجا بودیم .

روز بعدش هم رفتیم گردنه حیران و تله کابین حیران. اونجا هم خیلی خوب بود با اینکه بار سوم بود ولی خیلی قشنگ بود..آش دوغ و بلال هم که نمیشه نخورد....

نلیا جونم جات حساااابی سبز بود

عکسها....

انزلی. مجتمع اقامتی صدف

پارک جنگلی خیلی زیبا که شب توش گم شدیم...

گردنه حیران....

تله کابین...

عکس دسته جمعی که عمو آرمین و عمو جمشید توش نیستن..

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامانی شهرزاد
15 آذر 93 11:04
من عاااااااااااااااااشق گردنه حيرانم . ي بار رفتم ولي خاطره اش تو ذهنمه خيلي قشنگ و روياييه . عكساي قشنگي بودن . مرسي عزيزم
...مامان نیلوفر...
پاسخ
آره گلم اونجا خییییلی قشنگه ، جاتون سبز بود