یه عالمه عکس....(جدید)
دوستان عزیزم توی این پست عکسهایی که تو این چند روز گرفتم رو میزارم....
راستی میخواستم بگم که این چند روز دوستان همیشگی وبلاگم کم پیدا شدن...ایشالا هر جا که هستین بهتون خوش بگذره...ولی من ترسیدم اگه دیر به دیر پست بزارم یادم بره چی به چی بوده واسه همین پست ها رو پشت سر هم میزارم و کنار عنوانشون مینویسم (جدید).....دوستای گلم امیدوارم همه پست های جدیدم رو بخونین و واسه همشون هم نظر بزارین....راستی توی چندتاشون هم از آیینمون توی نوروز واستون نوشتم که مگه دوست داشتین بخونین....
راستی روز 12 فروردین بابای دخملام با تور مسافرایی که از هند اومدن رفت ایران گردی ...و بعد 2 هفته میاد 2 روز میمونه و دوباره میره تا 2 هفته دیگه ....و بعد 10 روز میمونه و بازم میره تا 2 هفته بعدش
توی این مدت ما میریم پیش مامانم و بعد از تور دومی که میاد دوباره قراره اسباب کشی کنیم ولی ایندفعه میریم درست خونه بقلی مامانی...آخ جووووووون .خونه جدیدمون یه در به حیاط مامانی داره و دیگه همیشه پیش مامانی هستیم...هورررا
3 فروردین...عکس نادیا جون و نلیا جون تو خونه مانتره و سپنتمان(بچه های پسر عموی بابام)....علاوه بر اینکه فامیلیم مانتره توی مهد نادیا جون هم هست....واسه عید دیدنی رفتیم و نهار هم اونجا بودیم..
....
روز 4 فروردین به خونه خاله هام رفتیم و شب هم به خونه خاله بزرگم رسیدیم و همه ی خاله ها و پسر خاله و دختر خاله هام با همسر و بچه هاشون اومدن اونجا و حسابی شلوغ شد و آلبوم های عکس خیلی قدیمی مامان و خاله هامونو دیدیم...و توی جمعمون عروس و دوماد هم داشتیم که فرداش نامزدیشون بود.. ..پسر خالم و نامزدش
5 فروردین ٩٢............نامزدی تهمینه و کیخسرو...خوشبخت باشین عزیزای من.
تو نامزدی فهمیدیم که زن پسر خاله دیگم بارداره. ..هووووراااااا...نی نی تو راهه
عکسهای روز 6 فروردین رو توی یه پست جدا میزارم...آخه روز خیلی بزرگیه
اینم عکس دو تا پسر ناز مَزدا و اَشا(پسر عمو های مانتره و سپنتمان)(بچه های اون یکی پسر عموی بابام)
مزدا یک شیطونیه که دومی نداره ینی دست نادیا رو از پشت بسته ....:))))
اینم از پریدخت نی نی عمو رستم(پسر دایی بابا)
اینم از نادیا و هفت سین کنار مترو تو راه خونمون ....